معنی ختم یا فتاح

حل جدول

ختم یا فتاح

۱- در کتاب مصباح مرحوم کفعمی نقل شده است که برای کشف حجاب از دل، بعد از نماز صبح دست بر سینه گذارد و ۷۰ مرتبه بگوید «یا فتّاح».
۲- شب جمعه بعد از دو رکعت نماز در سجده ۱۵۰ بار بگوید، تمامی امور بر او ظاهر شود.
۳- اگر بخواهند از امر پنهانی آگاهی یابند، دو رکعت نماز خوانده و در سجده آخر ۱۵۰ مرتبه بگویند تا آن امر برایشان ظاهر شود.


ختم یا قاهرالعدو

از مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی علیه الرحمه نقل شده است که برای مطالب عظیمه و دفع دشمنان اگر این بیت را ۱۰۰ مرتبه بخوانی، بی شک حاجت روا خواهی شد و مهمات کفایت شود و بسیاری از بزرگان به این ختم مداومت داشته و به مقصود رسیده اند: «یا قاهِرَ الْعَدُوِّ یا والی الولی یا مظهرالعجایب یا مرتضی علی».


ختم یا علی

۱- این ختم جهت حاجات بسیار مجرب است. ده شب پس از تعقیبات نماز عشاء دو رکعت نماز حاجت بخواند و ۱۳۲ بار صلوات فرستد و بعد ۱۱۴۰ بار «یا علی» گوید و سپس ۱۴ صلوات بفرستد و ۱۱۰ بار بگوید: «یا اَبَاالحسن یا علی این ابیطالب ادرکنی» و از مولا امیرالمومنین علیه السلام شفاعت خواهد و از خدای تبارک و تعالی به شفاعت مولا حاجت بخواهد، بی شک روا شود.
۲- برای هر مطلب مشروعی در مسجد یا در خلوت دوازده هزار بار بگوید «یا علی» البته به مراد برسد و باید دانست که این کلمه اسم اعظم خداوند است و مردم غفلت دارند از این اسم.


ختم یا واجد

1- اگر طالب حال و اخلاص باشد و خواهد وی را دولتی دینی و دنیایی دست دهد و هر چه بجوید بیابد، مداومت به اسم «یاماجد» نماید و بعد از نماز صبح 150 بار بگوید.
2- اگر در راهی یا جایی از تنهایی بترسد یا از وحشت خائف باشد یا در خلوت متوهم، اسم «یا ماجد» را هزار بار بگوید.


ختم یا صمد

بعد از تهجد یا در سحرگاه وضو ساخته و روی بر زمن نهد و ۱۱۱ بار بگوید «یا صمد» به مرتبه اهل یقین برسد و از جمله صادقان گردد.


ختم یا دیان

هر کس مدت 70 روز مداومت نماید بر اسم «یا دیّان» شبانه روزی ۵۰۰۰ مرتبه، در حین خواندن، امور غریبی بر او منکشف شود و صفای باطن پیدا کند و از خواص این ختم این است که در نماز، دل او به غیر خدای تعالی نپردازد و از ملائکه و رجال الغیب و ارواح اولیا بهره مند گردد، اما شرط آن این است که از خلق اجتناب کند و در خلوت باشد و از اکل و شرب حلال استفاده کند تا زود اثر بخشد.

لغت نامه دهخدا

فتاح

فتاح. [ف َت ْ تا] (ع ص) گشاینده. (مهذب الاسماء). مبالغه ٔ فاتح. (از اقرب الموارد):
هر دو فتاح و رمز را مفتاح
هر دو سردار و علم را بندار.
خاقانی.
|| (اِ) حاکم. (از تفسیر ابوالفتوح) (اقرب الموارد). داور. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). || نوعی از مرغان. ج، فتاتیح. (منتهی الارب). پرنده ای است سیاه، و آن را ام عجلان نامند. (اقرب الموارد). || (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء).

فتاح. [ف َت ْ تا] (اِخ) دهی از دهستان گیلان شهرستان شاه آباد، که در 9 هزارگزی جنوب خاوری گیلان و یکهزار و پانصد گزی راه شوسه ٔ گیلان به ایلام و شاه آباد قرار دارد. جایی کوهستانی، گرمسیر و دارای 60 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه ٔ چله تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، حبوب، پنبه، صیفی، توتون، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. اهالی از طایفه ٔ کلهر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


کل فتاح

کل فتاح. [ک َ ف َت ْ تا] (ص مرکب) (شاید مخفف کربلایی فتاح) سخت احمق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ فارسی آزاد

فتاح، فتاح

فِتاح، فُتاح، حکم و فصل در موارد خلاف و اختلاف،


فتاح

فَتّاح، بسیار فتح کننده، بسیار گشاینده، حاکم، قاضی، از اَسماء الله می باشد،

فرهنگ معین

فتاح

گشاینده، نصرت - دهنده، حاکم، داور. (از اسماء الهی). [خوانش: (فَ تّ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ عمید

فتاح

گشاینده،
(اسم، صفت) از صفات خداوند،

نام های ایرانی

فتاح

پسرانه، گشاینده، از نامهای خداوند

فرهنگ فارسی هوشیار

فتاح

گشاینده

معادل ابجد

ختم یا فتاح

1540

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری